وبلاگ خانواده جاسوس

معر فی شخصیت ها

انیا فورجر 22 سال 

دامیان 23سال 

بکی 22 سال 

خب بریم ادامه 

معلم : خب این تمرینا را که نوشتید میتونید برید 

بکی : استاد من تمرینا را نوشتم میتونم برم 

انیا : وای بکی خیلی بدی 

معلم : دامیان و انیا زود بنویسید برید امروز دانشگاه زوترتعطیل میشه 

دامیان چشم 

آنیا : من نوشتم میتونم برم 

معلم : بله 

بکی : وای چقدر طولش دادی 

آنیا خوب تو نباید منا ول میکردی 

دامیاد : آنیا صبر کن 

آنیا: چیه

دامیان میخوای برسونمت 

آنیا نه ممنون بابا میاد دبالم 

بکی : فکر کنم دامیاد عاشقته 

آنیا : نه بکی عزیزم به خاطر فیلما عاشقانه ای که میبینی همچین فکری میکنی 

بکی : بیا امروز باهم بریم کافه 

آنیا ولی بابات که نمیزاره 

بکی : نگران اون نباش اگه نفهمه طوری نیست