بکی : خوب تعریف کن 

انیا : از چی 

بکی : از مامانا بابات باهم خوبن 

انیا با خودش گفت مامانا بابای من ۱۶ ساله از هم جداشدن ولی میتونم یه دورغ بهش بگم 

انیا : مامانم ۱۶ ساله پیش فوت گرد 

بکی : خوب لوید چیکار کرد 

انیا : هیچی فعالان مجرده 

بکی : پس واجب شد فردا بیام خونه‌تون